دختـرم سـایدا ؛ دیروز ب همراه بابایی رفتیم سونو ... آخرین سونوی این دوران ( خوب بودی مثل همیشه ) . و این روزها ، روزهای آخر است ک تو در منی ... باور کردنش سخت است د ختــ رم . دلم تنگ می شود برای : تمام دردها ، ناراحتی ها و بی خوابی ها تمام بی اشتهایی ها ، بد ویاری ها تمام استرس ها ، بی قراری ها و نگرانی هایم بابت سلامتیت دلم تنگ میشود برای تکان خوردنت ، سکسکه هایت و سفت شدنت هایت برای شکم خالی بدون تــو دلم تنــگ می شود ... اما ؛ چاره ای نیست کوچــولوی من ، باید بیایی ! سالم و شاد بیا دختـر زیبــاروی من ، من و پدرت منتظرت هستیم ......