سـایــدا جــانسـایــدا جــان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

❤ سـایـدا : سایـه ی مـادر ❤

79. دندان

گنـــج دل من ؛ دندان ســوم تـو ! مبــارکت باشد نازگـل زیبـای من . اما قبل نیش زدن اینبار با 3 روز تب و 2 هفته بی اشتهایی همراه بود . دوستت دارم بی ه متـا ی من .   + جوانه زدن سومین دندان ( بالا ) در 11 ماه و 21 روزگی . نیش زدن دندان چهارمت هم نزدیک است . ...
16 تير 1392

78. ب یاد پارسال

آرامش بی نهایت من ! نمی دانی امروز چقدر ب یاد دوران بارداریم  افتاده ام . پارسال این روزها ، خاطره های خوب را برایم تداعی می کند . روزهایی را یاد می کنم که مهمان دلم بودی ، کوچک بودی ، خیلی کوچک ! جنینی که با تکان دادن دست و پاهایش قلبم را می لرزاند هر بار ... می دانی آن روزها آرزویم این بود ک چشمانم به جمال تــو روشن شود . ببینم که به پدرت شباهت داری یا به من ؟!! و حالا تـو در آستانه ی 1 سالگی هستی نــازنینم . چقدر زود بزرگ شدی همه ی هستی من . چقدر زود این 1 سال گذشت ! قلبــــــــ م ؛ قلبم ، فدای تو  یک ساله ی پاک ! ...
12 تير 1392

53. واکسن 6 ماهگـی

پــرنسس کوچولوی من ؛ امروز ب همراه آقای پدر رفتیم مرکز بهداشت برای زدن واکسن شما .. لحظاتی قبل از واکسن برایمان آواز می خواندی و می خندیدی . ولی وقتی درد را احساس کردی چنان گریه ای سر دادی ک جگرم آتش گرفت . مادر فدای اشک های پاکت . دوستت دارم بی تا /. + قد 65 و وزن 7.500 ، دور سر 42 مامانی از دیروز غروب تب کردی ... تبت هم نسبتا بالا بود . دیشب تو خواب همش ناله می کردی الهی بمیرم برات مادر . تا صبح بالاسرت نشستم و پاشویت کردم . خداروشکر صبح تبت پایین اومد و الانم داری برای خودت آواز می خونی . مادر فدات صدای قشنگت . همیشه خوب باش نابغه ی تابستانی من . ...
26 دی 1391

48. نـگاهت

زیبـــــــــا ی من ؛ نگاهت که می کنم هزاران پـروانه در دلـــــم بـال می زنند ، شیرینی التهاب بــودنت را و مـن اوج می گیرم تا آسمـان تا تــو . مـــــــادر ب فدا یــــــــــــــ ت . ...
23 آذر 1391

47. شما 2 نفر

تــو و دختــر مان ؛ معنای زنده بودن من ، با شما بودن است . نزدیک ، دور سیر ، گرسنه رها، اسیر دلتنگ ، شاد آن لحظه ای ک بی شما سرآید مرا مباد . مفهوم مرگ من در راه سرافرازی شـما ، در کنار شما مفهوم زندگی است . معنای عشق نیز در در سرنوشت من با شما ، همیشه با شما ، برای شما زیستن است . دختـر محبوب من ! اين روزها عجيــب وابسته شدی به آقای پــــــدر . به محــض دیدن صورت گرم و مهربونش ، چنان دست و پا میزنی ، برایش می خندی و دلبری می کنی . آخ كه چه لذتی داره تماشای عاشقی كردن ِ عشـــق های زندگی من . دختـــرم ؛ پدرت عاشـــق توست . بی اندازه ! چقدر خوبه ک هر دو ، برای من اید ، فقط من ! ...
19 آذر 1391

45. ❤

عسل مــادر ؛ تـو چقــــدر دلچسب و شیرینی . چقدر لطيف ... تـو ! از جنس بینهایتی انگار . هر چه از تـو بگويم و بنويسم ، كم است عزيز تر از جانم . عافیت پـری کوچکم ! ...
13 آذر 1391