❤ سـایـدا : سایـه ی مـادر ❤

پـا ره ی تـن م ؛ امروز از صبح نق زدی و گریه کردی ، نمی دانم چرا !!! خداراشکر مریض هم نیستی ... الان ب زور خواباندمت ، کاش 2.3 ساعتـی بخوابی ... ب خواب رفته ای و منم محو تماشای تــو ، دلم برایت تنگ شده . آسوده بخواب کـودکـم من کنـ ارت هستم . دو ستـ ت دارم سـایـدا یم . ...

                                             " 3 ماهگي ات مبــــــارک عشــق من "   برام هیــــــچ حسی شبیه تو نیست کنار تـو درگیر آرامشـــ م همین از تمام جهان کافیه همین که کنا رت نفس میکشم برام هیــــــچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی ... تماشای تـو عین آرامشه ، تـو زیباترین آرزوی  منی از این عادت با تـو بودن هنوز ببین لحظه لحظه ام کنارت خوشه همین عادت با تو بودن یه روز ، اگه ...

جـ ان م ـاد ر ، نف سـم ؛ از 20 روزگـیت تلاش میکردم ک پستونک ب دهـان بگیــری اما تــو خوشت نمی آمد و پس میزدی ، و من بی خیـال پستونـک شدم . ب پیشنـهاد دوستـان چند روز پشت هم کنـارت مینشـستم و با پس زدنـت مبـارزه میـکردم ، ک بلاخـره موفـق شدم ... شروع مک زدن تـو 34 روزگی ات بود . و در حال حاضر ک 86 روزت است عاشق پستونک ات هستی ... با پستونک ب خواب میروی ، با پستونک ساکت میشوی و از گریه کردن دست میکشی و ... می پرستمــت گــل گنـدمم /. 4 روز دیگر 3 ماهـه میشوی سا یــد ای من . ...

  با تــو زندگي برايم ، يك چيز ديگر است همان چيزی كه نميتوان وصفش كرد با تــو من تجربه ميكنم ، عاشقانه ای از جنس تــو را ... تــو كه جنسی به نرمی حرير داری  با تــو فارغ ميشوم از هر چه غم و دلتنگی ايست غمي كه بی تــو ، خم ميشدم زير بارش . ميدانم !   با تــو بودن زيباست . اصلا خود بهشت است بهشتی كه تــو برايم بسازی يك چيز ديگر است كودكــم وقتي با تــوام ، ديگر هيــــــچ نميخواهم هيــــــــچ ! اما نه ... فقـــط يك چيز . " توقف زمــــــــــــان " ...

عشــــــق زندگی من ! امروز من و تـو ، بابایی رفتیم مطب دکتر عادل تا گوش ت را سوراخ کنیم . در مسیر راه تمام مدت استرس داشتم ... طاقت تماشای آن لحظه را نداشتم اما خب چاره ای نبود ... دکتر کارش را شروع کرد ، تـو چنان گريه ای سر دادی كه جگــــرم برایت كباب شد . مـادر   فــــــدای اون اشكهای پاك و زلال ات ...   2 هفته دیگر گوشواره ای ک عمـه جونـت هدیه آورده را جایگزین این گوشواره می کنم . مبارك ت باشد سایــدا جان . ...

دلـ نـشیـن مـن ؛ دیروز با هم رفتیم پارک ... مـن  ، تـو  ، آقای پـدر و یه هوای پاییزی . دلبنـدم كنجكاوانه به اطراف ت نگاه ميكردی و از خودت صدا در می آوردی و من مهو تماشای تــــو . و بعد از کلی عکس انداختن کم کم خسته شدی و آرام در آغوشم خوابیدی ... تـو عزيز ترينی ، برای مــــن خـدا را سپاس برای دا شتـن ت ... ...

گــ ل کوچـک من ؛ امروز برای اولین بار خودم بردمت حمام ... چه لذت بخش است تنهایی با تــو حمام کردن ... اعتراف می کنم ک ترسیده بودم ولی خداروشکر خوب از پسش برآمدم . دختـرم سایــدا ، می دانی ک می پـر ستـ مت .    عکس بعد حمام ...

خداوند لبخـند زد ... دختــر آفريــده شد             لبخـند خـدا روزت مبــارک پرنسس کـوچـولـوی من امروز روز توست ... آرزو میکنم بـرایـت هر چه خوبی و مهر و دانایی ک بر روی زمین است . ♥ . می پرستـمت سایـدا ی مادر با چند روز تاخير بردمت ، برای واكسن . دختر شجاع من ، در آغوش من بودی ک واکسنت را زدند گریه کردی اما کوتاه ... آفرین بر تــو بی همتایم . ...

                                          " 2 ماهگي ات مبــــــارک عشــق من " 2 ماه میـگذرد و من هنـوز در پی کشـف تــو ناز نیـ نم هستم . فر شـت ه ی پـاک  من ! تو به من ، زندگـــی دوباره دادی و برای من معجزه  ی بزرگــــی ! پروردگارا شكرتـــــ ... + قد 54 و وزن 4.700 هزار ماشاالله . دخ تـ رم ، نف س م ؛ نرم نرمک به رویم لبخند میزنی ... وقتی باهات صحبت میکنم کلی خوشحالی میکنی ... وق...

پرن س س كو چول وی مـــــــن ، 55 روز از روزهـای سه نفــرانمان ، روزهـای دلبستـگی ، روزهای عاشـقی گذشت . چه خوب كه هستي فرشتـــه كوچكــــــم ، پس بمــــان و به من اميد ماندن بده . ...