26. پارک
دلـنـشیـن مـن ؛
دیروز با هم رفتیم پارک ...
مـن ، تـو ، آقای پـدر و یه هوای پاییزی .
دلبنـدم كنجكاوانه به اطراف ت نگاه ميكردی و از خودت صدا در می آوردی
و من مهو تماشای تــــو .
و بعد از کلی عکس انداختن کم کم خسته شدی و آرام در آغوشم خوابیدی ...
تـو عزيز ترينی ، برای مــــن
خـدا را سپاس برای داشتـنت ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی