16. دلتنگی های دوران بارداری
دختـرم سـایدا ؛
دیروز ب همراه بابایی رفتیم سونو ... آخرین سونوی این دوران ( خوب بودی مثل همیشه ) .
و این روزها ، روزهای آخر است ک تو در منی ...
باور کردنش سخت است دختــرم .
دلم تنگ می شود برای :
تمام دردها ، ناراحتی ها و بی خوابی ها
تمام بی اشتهایی ها ، بد ویاری ها
تمام استرس ها ، بی قراری ها و نگرانی هایم بابت سلامتیت
دلم تنگ میشود برای تکان خوردنت ، سکسکه هایت و سفت شدنت هایت
برای شکم خالی بدون تــو
دلم تنــگ می شود ...
اما ؛
چاره ای نیست کوچــولوی من ، باید بیایی !
سالم و شاد بیا دختـر زیبــاروی من ، من و پدرت منتظرت هستیم ...
منتظر دیدنت ، در آغوش کشیدنت و بوسیدنت .
خدایــا فقط ٦ روز تا مــادر شدنم باقی مانده ،
٦ روز تا سه نفره شدمان .
این دوران هر چند سخت گذشت ، گذشت دختـــرکم .
.
و در آخر ای آفـریدگار هستی نگاهبان سایــدای من باش .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی