4. اولیـن دیدار
نازنینِ بی همتای من ؛ امروز از صبح استرس داشتم همش فکر و خیال می کردم ک بلاخره ساعت ٣ شد و باید آماده می شدم برم مطب ... بلاخره نوبتم شد و رفتم داخل خانم دکترم سونوی واژینال انجام داد ... بعدشم شما رو بهم نشون داد گفت ببین این ساک و اینم جنینه ک ضربان قلبم داره ... ♥ . عزیز دل من ، کوچولوی دوست داشتنی مامان ؛ شما ٧ هفته داشتی . قربونت برم چقدر کوچولو بودی نازنیــنم ... سونو بعدی در تاریخ ١١ دی خدایا ؛ نگهدار کودکمان باش ...