و امــا نام دختــرک عسلی من ؛ ❤ ســــایدا یعنی سایه ی مــــــــــادر ❤ بابایی انتخاب کرد و منم تائید کردم ... عــاشقتیم دختــرک زیـباروی ، ٢٠ هفته ای من . ...
ع سـ ل من ؛ امروز ب همراه بابایی رفتیم سونوگرافی ... سونوی ان تی ( سلامت جنین ) من دراز کشیدم و خیره ب صفحه ی مانیتور ، دکتر مشغول سونو و بررسی از شما ... گفت ببین این بچتونه .. این سرشه ، اینم دستاشه و گفت چ شیطونه دختـــر تون ... من گفتم دخ تـــ ره ، گفت آره ی دختر سالم و البته شیطون . ای جونـــــــــم دخمل مامانی ... مامان قربون وزن ١٤٥ گرمیت ... از اتاق ک آمدم بیرون ب بابایی گفتم شما ی د خم ل ناز و سالمی ... بابایی خیلی خوشحال شد همش بهم میگفت کاش دختـــر باشه ، عزیــــــــزم . امروز شما ١٦ هفته و ١ روز داری . ♥ . چقدر خوشــحالم ، خدایا ممنون م ، شکرت . ...
گل گــ ندم من ، ٣ ماهه دوم بـــارداری کودک ١٤ هفته ای مامان ... چ شیرینه این با هم بودن ما و من چقدر خدا را سپاسگذارم . امروز سونو بودم خداروشکر همه چی خوب بود ... اندازه طول سرویکس ٣١ میلیمتر ، نرمال بود و نیازی ب سرکلاژ نیست . کــ وچو لــ وی مامان ، من و بابایی عا شــ قتیم و منتظر بوئیدنت و بوسیدنت . ببین کوچولو من دیون تــ م ... حسابی مواظب خودت باش . ...
عزیز دلــ م ، امروز شما ٩ هفته و ٢ روز داری . مامانی خیلی وقته ک از خونه بیرون نرفته ، استراحت دارم چون هفته پیش لک دیدم ... خداروشکر ک مشکلی پیش نیومد و تو گــل من خوبی . خدایا شکرت . خودت نگهدار دردانه ی ما باش . ...
نازنینِ بی همتای من ؛ امروز از صبح استرس داشتم همش فکر و خیال می کردم ک بلاخره ساعت ٣ شد و باید آماده می شدم برم مطب ... بلاخره نوبتم شد و رفتم داخل خانم دکترم سونوی واژینال انجام داد ... بعدشم شما رو بهم نشون داد گفت ببین این ساک و اینم جنینه ک ضربان قلبم داره ... ♥ . عزیز دل من ، کوچولوی دوست داشتنی مامان ؛ شما ٧ هفته داشتی . قربونت برم چقدر کوچولو بودی نازنیــنم ... سونو بعدی در تاریخ ١١ دی خدایا ؛ نگهدار کودکمان باش ...
گل همیشه بهار م ؛ دیروز رفتم مطب جواب آزمایش رو ب خانم دکتر نشون دادم ... از دکترم خواستم ک برام سونو بنویسن ولی گفتن ک برای سونو زوده ولی بازم ب اصرار من برام سونو نوشتن ... امروز با بابایی رفتیم سونوگرافی ... کلی منتظر شدیم ک بلاخره صدامون کردن . رو تخت دراز کشیدم و آقای دکتر شروع کرد ، گفت ساک دیده میشه ولی جنین نه ... گفتن ک الان برای دیده شدن جنین و شنیدن صدای ضربان قلب زوده ... بهم گفت ١٤ روز دیگه دوباره بیا سونو ... من و بابایی خیلی ناراحت شدیم و همینطور استرس داریم ... عزیــزم ب حساب خودم شما امروز ٥ هفته و ٣ روز داری . زنگ زدم مطب ، برای ١٩ آذر بهم نوبت دادن . خداج...
عزیز قشنگ ٍ من ؛ امروز ب همراه بابایی رفتیم آزمایش ... خیلی استرس داشتیم ناامید از اینکه شما تو دلم باشی یا نه .. آزمایش انجام شد ما منتظر جواب ، جواب + و میزان بتا ٧٨٠ و ما خوشحال از اینکه شما وارد زند گــ یمون شدی ... اصلا باورمون نمیشه خدایــــــا شکرت .
کودک من ؛ از این پس می خواهم برایت بگویم و بنویسم ... از خودم و بابایی و همینطور از آمدنت ، نازنــینم شما ثمره عشق پاک و خدایی هستی ... پس آماده ی شنیدن و خواندن باش .